
سعدی، شاعر شیرین سخن ایرانی، اشعار زیادی دربارهی زندگی و روزگار و فانی بودن دنیا سروده است که به ناپایداری عمر انسان و جهان اشاره دارند. در اشعار سعدی میتوان دشواریها و آسانیهای زندگی و همچنین غمها و شادیها را درک کرد. اشعار سعدی بازتابی دقیق از بنیاد فکری و نوع نگرش او به جهان هستی و زندگی است. سعدی در اشعارش به مراتب به غنیمت شمردن زندگی و به گذران بودن غمهای آدمی اشاره نموده است. بیتی زیر، گواه روشنی است بر این مدعا و شیخ اجل به زیبایی هرچه تمامتر، تنها در دو مصرع، بخش اساسی فلسفهی زندگی و دیدگاه نسبت به گذشته و حال و مشکلات را بیان میکند :
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میانِ این و آن، فرصت شمار امروز را
سهراب سپهری یکی از شاعران و نویسندگان برجستهی معاصر و انسانی راستین بود. همانطور که در مجموعه اشعار سهراب سپهری می خوانیم میتوان به این نکته پی برد که شاعر با زبانی ساده و روان، مفاهیم بلندی از جمله ساده زیستن، نگاه درست به زندگی و درک لحظات اکنون و گذشته را به لطیفترین شیوهی ممکن پرورانده است. سهراب درگیر و اسیر تقلید نشد؛ زیرا توانست در عین پیروی از نیما، مضامین و زبان تازهای نیز به این سبک ادبی وارد کند. سهراب را فردی صاحبسبک و خلاق میدانند که خدا را در طبیعت یافت میکرد. اشعار او تحت تاثیر نگاهش به طبیعت و توانمندیاش در هنر نقاشی بود. شعر زیر یکی از زیباترین سرودههای سهراب سپهری است که میتواند دریچهای باشد به سمت تفکر صحیح در روزهای سخت زندگی :
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا…
اول و آخر با توست .
مولانا جلالالدین بلخی، متخلص به مولانا، یکی از ارکان اصلی شعر و ادب پارسی محسوب میشود. بیشک مولانا از برجستهترین شعرا در عرصهی عرفان و نیز اشعار عاشقانه است که اشعار و کتب او، نهتنها نزد ایرانیان، بلکه در نظر جهانیان از متعالیترین و پرمعنیترینها شناخته میشوند که سرشار از احساس نیایش و توجه به خداوند و همچنین عشق به حق هستند. کتاب مثنوی مولانا، فقط کتابی در خصوص عرفان نظری نیست؛ در واقع مثنوی کتابی است جامع که میتواند چراغ راه هدایت و روشنکنندهی تاریکیهای مسیر انسان در تمام زمانها قرار گیرد. نمونه شعری از سرودههای مولانا که دربارهی زندگی و امید به رستگاری و امید به زندگی است، در ادامه آورده میشود :
ماییم که از بادهی بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند : سرانجام ندارید شما
ماییم که بیهیچ سرانجام خوشیم
فریدون مشیری، شاعر فرهیخته و توانای معاصر، از مشهورترین چهرههای ادبی قرن اخیر است. اشعار و سرودههای این شاعر متواضع، تا به امروزه مورد استقبال گستردهی عموم مردم و اهل فن بوده است. استاد زرینکوب در خصوص این شاعر فرهیخته گفتهاند : «با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است که فریدون، واژهبهواژه با ما حرف میزند؛ حرفهایی را میزند که مال خود اوست. نه ابهامگرایی رندانه، شعر او را تا حد هذیان نامفهوم میکند و نه شعار خالی از شعور، آن را وسیلهی مریدپروری و خودنمایی میسازد. شعر او، سخن شاعری است که دوست ندارد در پناه جبههای خاص، مکتبی خاص و دیدگاهی خاص، خود را از اهل عصر جدا سازد. او بیریا عشق را میستاید، انسان را میستاید و ایران را، که جان او به فرهنگ آن بسته است، دوست دارد.
سرودههای فریدون دربارهی زندگی، الهامبخش رسیدن به روزهای دلخواه و پایان تمام ناکامیها خواهد بود». در زیر ابیاتی از مشهورترین اشعار او را میخوانید :
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنائی، گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دست تهی
گل برمیافشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید
سرود فتح میخوانم
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت
احمد شاملو، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و مترجم چیرهدست و صاحبسبک و مشهور معاصر است. سرودهها و دکلمههای شاملو، سالها است که خوانده و شنیده میشوند و زبانزد خاص و عام هستند. شاملو به دلیل نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای جدید از شعر، پدر شعر سپید شناخته میشود. امروزه شعر سپید از قالبهای شعری مهم و پرکاربرد فارسی به شمار میرود. کتابهای شاملو را میتوان عضوی شاخص در لیست چند کتاب از نویسندگان ایرانی که از عشق برای شما سخن خواهند گفت و نباید از خواندن آنها بیبهره بمانید، تلقی کرد. در زیر یکی از اشعار لطیف و عاشقانهی شاملو را خواهیم خواند که به زیبایی، عشق و زندگی را در کنار هم نشانده است :
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
خیام نیشابوری از حکما و ریاضیدانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. خیام به دو زبان فارسی و عربی، شعر سروده است. شهرت خیام در ایران اگرچه بیشتر به سبب شاعری او است، اما در جهان، خیام را با فلسفهی خاص و دانش ریاضی او میشناسند. لیست چند کتاب شعر که از همین امروز میتوانید خواندن آنها را آغاز کنید، بدون رباعیات بینظیر خیام نیشابوری که توانست قلب رباعی را به اوج معنا و زبان برساند، ناقص خواهد بود. در زیر یکی از زیباترین رباعیات خیام، که نموداری از نگاه و فلسفهی خاص او نسبت به زندگی و عمر آدمی و درنوردیدن غمها است، آورده میشود :
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره، خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
سید علی صالحی شاعر معاصر از ایذه بختیار معتقد است که ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقا یک شاعر کامل در “شعر گفتار” است. سید علی صالحی ضمن سرودن شعر به آموزش و برگزاری کارگاه های شعر نیز میپرداخته است که هم اکنون شاعرانی که در محضر این استاد اموزش دیده اند از جوایز معتبر شعر برخوردار شده اند. سید علی صالحی به راستی که در سروده های خود به زندگی گذرا و فانی اشاره داشته امید به زندگی اکنون در اشعار اون مشهود است.
باشد، که زندگی
زندگیست
امروز در دست من و
دوش در دست تو و
فردا… مالِ دیگریست،
تنها به یاد آر که رویاها نمیمیرند
رپورتاژ آگهی