قدرت تجزیه و تحلیل مالی داشتن، قضاوت صحیح موقعیت و افراد، ریسک پذیری، شناسایی فرصتهای مالی و مواردی از این دست همه مهارتهایی هستند که وقتی آنها را در همکاران، دوستان و آشنایان خود میبینم در دلمان آرزو میکنیم که کاش ما هم میتوانستیم مثل آنها باشیم و در ادامه ممکن است حتی از آنها در زمینه موفقیتشان مشاوره بگیریم و یا دورهای را بگذرانیم اما متاسفانه با وجود صرف وقت و انرژی هرگز به نتیجه مطلوب نرسیم. به عنوان مثال هرگز نتوانیم فرصتهای اقتصادی مناسب را شناسایی و از آنها استفاده کنیم .
هرگز خودتان را به یادگیری چیزی مجبور نکنید به خصوص زمانی که آن کار در حیطه استعدادهای طبیعی شما نیست. نقش استعداد هر چند اندک باشد باز هم ضروری است. استعداد بذری است که رویش بر اساس آن آغاز میشود و شکل میگیرد. این که از کجا بفهمید که در زمینهای استعداد دارید شاید همیشه آشکار و آسان نباشد. اما باید کمی به گذشته خود رجوع کنید. این که مثلا در ده سالگی به موسیقی علاقهمند بودید، آرزو داشتید اجراهای زنده را ببینید و یا خود نوازنده یا خواننده مشهوری شوید، یا در این خصوص مطالعه میکردید و میکنید، سبکهای خاص آن را میشنوید و اجراهای مختلف را دنبال میکنید. در چنین شرایطی به احتمال زیاد شما در زمینه موسیقی استعداد لازم برای رویش را دارید. در واقع به وجود آمدن استعداد پدیدهای ذاتی است، باید در وجود شما بالقوه وجود داشته باشید و شما با آموزش مهارتهای لازم آن را بالفعل کنید.
و اما خبر خوش این است که همه انسانها در زمینههای بسیار زیادی استعداد دارند که به دلایل مختلف از جمله مهیا نبودن بستر مناسب جهت شناسایی از آن غافل هستند. بر این اساس همه ما مهارتها و فنون زیادی را میتوانیم در زندگی بیاموزیم و در آن پیشرفت کرده و حتی بهترین باشیم. در این مقاله مرحله به مرحله نحوه آموختن مهارتهای جدید را مرور میکنیم.
فهرست موضوعات
عاشق و شیفته آن کار باشید
تجربه نشان داده است که درصد موفیقت شما در هر کاری، اگر عاشق آن کار باشید به مراتب بیشتر از کاری است که صرفا به آن علاقهمندید و یا اصلا از آن کار خوشتان نمیاد. از نگاهی دیگر زمانی که در عرصه جدیدی گام میگذارید، قاعدتا باید بپذیرید افرادی که بیشتر از شما شیفته آن کار یا زمینه هستند احتمال موفقیت بیشتری دارند. این یک قانون جهان است. اولین فردی که مسیر قطب شمال را از سیبری به آلاسکا در دمای ۶۰- درجه طی کرد، قاعدتا عاشق این کار بوده است.
برای همه شما هم حتما پیش آمده، کمی در خاطرات خود جست جو کنید. من به عنوان مثال از تجربه اول رمان خواندنم برای شما میگویم. یازده ساله بودم و کتاب داستانهای مجید در پنج جلد منتشر شده بود. من در همان چند صفحه اول کتاب شیفته داستان شدم و چنان در خواندن کتاب غرق شده بودم که تمام فعالیتهای روزمرهام تحت شعاع قرار گرفته بود تاحدی که برای من دوز روزانه مشخص کردند، مثلا روزی دو ساعت خواندن کتاب. شبها با اشتیاق به صبح میرسید تا بقیه داستان را بخوانم و کتاب بعدی و کتاب بعدی.
بی شک شما هم فعالیتهایی را دارید که برای انجام آن لحظه شماری میکنید و با شوقی مضاعف آن را به انجام میرسانید. یادگرفتن مهارتهای جدید در زمینه این فعالیتها و یا در ارتباط با آن برای شما ممکن، لذت بخش و البته موفقیتآمیز خواهد بود. اگر به دید عمومی خوره کامپیوتر هستید در آموختن مهارتهای علوم مختلف کامپیوتر میتوانید موفق و سودمند باشید. تعلل نکنید.
مطالعه کنید
در سن ۱۲-۱۳ سالگی بابی فیشر شطرنج باز خوبی نبود. با آنکه استعداد لازم را داشت اما در مسابقهها نمیتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد. تا آن که در ۱۳ سالگی به مدت یکسال از صحنه کناره گرفت و در سن ۱۴ سالگی در سال ۱۹۵۸ درجه استاد بزرگ شطرنج را کسب کرد. وی در مسابقات اینترزونال و تورنمنت کاندیداتوری قهرمانی شطرنج جهان در سالهای ۱۹۷۰-۱۹۷۱ بیست مسابقه پیاپی را با پیروزی پشت سر گذاشت که هیچگاه در تاریخ شطرنج تکرار نشده است. وی در سال ۱۹۷۲ در مسابقه قهرمانی جهان بر بوریس اسپاسکی غلبه کرد و نخستین و تنها آمریکایی شد که به این عنوان میرسد. و اکنون استادان شطرنج معاصر در اینکه او بهترین شطرنجباز تاریخ بوده است اجماع دارند. خوب اکنون زمان آن است که پاسخ سوال ذهنی شما را بدهم که در طول این یکسال چه کرد؟
۱- او یکسال خود را صرف دیدن و تجزیه و تحلیل بازیهای شطرنج یک قرن پیش کرد و با بررسی بازیهای قرن ۱۸ کلیه عوامل پیروزی، شکست، تکنیکها و رموز را آموخت. فیشر دانش عمیقی در خصوص خطوط گشایشی تند و تیز کسب کرد به نحوی که کلا فضا و کنترل بازی را در دست میگرفت و بر این اساس در جایگاهی که اغلب استادان به محض رسیدن به آن پیشنهاد تساوی میدادند، برای کسب فرصتهای بهتر و در نهایت پیروزی، به بازی ادامه میداد.
۲- یکی از پیروزیهای بزرگ فیشتر در مسابقاتی بود که اکثر شطرنج بازان آن روس بودند، و روسها در بعضی از مسابقات تحت فشار ماموران امنیتی شوروی ناچار به تبانی با یکدیگر بودند. و او در این مسابقات بالاتر از روسها قرار گرفت. او این پیروزی را مدیون مطالعه مجلات شطرنج روسی است. در آن دوره بیست بازیکن برتر جهان روسی بودند. درحالی که آمریکاییها با دهان باز محو و مدهوش بازی بازیکنهای روسی بودند، فیشر به مطالعه بازی روسیها پرداخت و حتی برای این کار زبان روسی را آموخت تا بتواند مجلات شطرنج روسی را بخواند.
فراموش نکنید که با داشتن یک استعداد اولیه، مطالعه تاریخچه مرتبط، بررسی رموز موفقیت برترینهای هرکار شما نیز میتوانید برترین باشید.
سعی کنید اما نه خیلی سخت
زمانی که میخواهید نویسنده شوید، زمانی که میخواهید نوازنده شوید، زمانی که میخواهید برنامه نویس شوید، باید هر روز مقادیر زیادی بنویسید، باید هر روز ساعتها بنوازید و یا برنامههای زیادی بنویسید و البته مسلم است که در این راه شکست هم میخورید! به همین دلیل است که در ابتدای کار کمیت مهمتر از کیفیت است. منحنی یادگیری ما براساس کارهایی که به اتمام میرسانیم یا برنده شدنهایمان بنا نشده است!
اگر شما چیزی را ۱۰۰۰ بار ببینید، چیزهای بیشتری از کسی که آن را ۱۰ بار میبیند مشاهده خواهید کرد.
این قانون مهم را همواره به یاد داشته باشید که راز خوشبختی، بزرگ بودن نیست بلکه رشد کردن است. البته زمانی که شما فقط تلاش میکنید، قاعدتا تا سطح استعداد اولیهتان رشد خواهید کرد و از آن سطح خاص بالاتر نخواهید رفت و روند رشد شما کمکم متوقف خواهد شد. علاوه بر تلاش که برای رشد الزامی است، به سایر نکتههای این مطلب نیز نیاز خواهید داشت.
معلم داشته باشید. (بسیار مهم)
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به کمک کتاب و خودآموز سعی کرده باشید زبان و یا نرمافزاری را یاد بگیرید. این نوع آموزش همواره با هالهای از ابهام و سوالات بیپاسخ و یا دیر پاسخ همراه میشود . حضور یک معلم و یا فردی که در آن زمینه خاص بهتر از ما میداند، موجب میشود اشتباهات شما به موقع اصلاح شود و یادگیری شما در مسیری درست قرارداشته باشد. از طرفی معلم شما را مورد سنجش مداوم قرار میدهد بنابراین مقید میشوید که تکلیف انجام دهید و تمرین کنید و اشتباهات خود را اصلاح کنید.
این مرحله سرعت و البته کیفیت مراحل قبلی و مراحل بعدی را به شدت ارتقا میدهد و باعث میشود شما یادگیری سریعتر و صحیحتری داشته باشید.
بررسی گذشته، مطالعه حال حاضر
اگر میخواهید یک برنامه نویس بزرگ شوید، نه در حدی که بتوانید یک برنامه کاربردی بنویسید بلکه در این زمینه بهترین باشید، باید مطالعه خود را از تاریخ کامپیوتر، زبان ماشین، سیستم عامل، Fortran، Cobol، Pascal، Lisp، C و ++C آغاز کنید تا به زبانهای مدرن امروزی مثل Python برسید.
اگر میخواهید نویسندهای موفق و مطرح شوید، باید آثار برتر جهان حداقل از سال ۱۸۰۰ تا کنون را مطالعه کنید. آثاری که در طی سالها در برابر فراموشی ناگزیر زمان از میان میلیونها کتاب هنوز محبوبیت و شهرت خود را حفظ کردهاند و خوانندگان و منتقدین را در نسلهای مختلف با خود همراه نگه داشتهاند. پس از خواندن هر کتاب تحلیلها و نقدهای ادبی مرتبط را بخوانید تا تمام زوایا را که ممکن است از دید شما مخفی مانده باشد درک کنید. برای آنکه بتوانید یک نویسنده خوب باشید در ابتدا باید یک خواننده خوب باشید.
اگر میخواهید فردی موفق در زمینه کسب و کار خود باشید شرح حال راکفلر (سرمایهگذار بزرگ تاریخ آمریکا)، کارنگی (سرمایهدار و نیکوکار اسکاتلندیتبار که بنیانگذار شرکت فولاد کارنگی بود)، تاریخچه رونق گرفتن اوراق بهادار، زندگینامه استیو جابز و دیگر شخصیتهای تاثیرگذار و موفق و همچنین روند شکلگیری و یا سقوط برندهای مطرح دنیا را مطالعه کنید. البته در جامعه مدرن امروزی مطالعه حداقل کاری است که میتوانید انجام دهید. شمار کتابهایی که هر سال در خصوص کسب و کار و موفقیت منتشر میشود نشان میدهد که تنها مطالعه کافی نیست و تراز کردن آن با افرادی که کماکان در حوزه کاری خود ناموفق و یا در نهایت معمولی هستند نشان میدهد که شما به چیزی بیش از این احتیاج دارید و آن خلاقیت و نوآوری است. برای آن که ذهن شما ایدههای ناب خلق کند مجددا لازم است که در مورد مخترعین و ابداعهای انجام شده مطالعه کنید. مثلا چگونه هنری فورد موسس سه کمپانی ماشین شد و چرا عدد سه برای او حائز اهمیت بود.
در نهایت به یاد داشته باشید که بعد از مطالعه هر مطلبی، چیزهای جدیدی را که آموختهاید دوباره برای خودتان بنویسید.
منبع:1پزشک